چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته
چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته

درددل

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نترس علاقه

نترس علاقه!

بخدا دوست داشتن در خیابان خوب است

...

بوسه زیباترین اتفاق خیابان است

به‌جای درد، به‌جای دود

به جای دود کردن درد، درد کردن دود

هم را می‌بوسیم

مگر کجای بوسه چپ است؛

کجای لب می‌لنگد که

 این‌همه زیبایی را مخفی می‌کنیم

 و جنگ را، رو ؟!

مگر کجای آغوش به دروغ آغشته است که

پرهیز می‌کنیم وُ تخت را آغشته به دروغ!

خیابان که بد نیست

کوچه که دروغ نمی‌شود

ما هی خود را دروغ می‌کنیم وُ

نامش را گاهی شرم می‌گوییم

گاهی حیا می‌شویم وُ

گاهی، به راحتی بستنی می‌خوریم وَ به‌هم نمی‌گوییم

هلو می‌خوریم وُ حرف نمیزنیم

عجیبیم !

در خیابان هم را نمی‌بوسیم

اما سیب را هرجا گاز می‌زنیم!

بیا علاقه‌ی خوبم

می‌خواهم ببوسمت...

با دلتنگی ات،

با دلتنگی ات، مرا بیتاب نکن؛ و با بیتابی ات مرا دلتنگ!تو تکیه گاه منی، تکیه گاه اگر محکم نباشد، تکیه بی معنی است. با قلبت احساس کن؛ اما با قلبت فکر نکن. بگذار کمی دیگر هم تحمل کنیم؛ همانطور که صدها سال تحمل کرده ایم. غذای نیم پخته از خام بدتر است؛ زیرا خام، فریب نمی دهد! اما نیم پخته می فریبد.

پس کمکم کن تا پخته بازگردم...

 

"نادر ابراهیمی"

آن‌قدر خوابت را دیده‌ام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

می نویسم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.