چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته
چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

آن که برگشت و جفا کرد

آن که برگشت و جفا کرد

به هیچم بفروخت

 

به همه عالمش

از من نتوانند خرید

دنیا عوض شده است

آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید 

اکنون به خانه آمده ، اما عوض شده است 

حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق 

من همچنان همانم و دنیا عوض شده است