چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته
چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته

صورتش پر است از بوسه...

داشتم کف دستهایم را روی تخت می کشیدم

گفت چکار می کنی؟!

گفتم یک بوسه ی داغ دیشب همین ساعتها از رو لب هایمان سر خورد و افتاد همین جاها!

دنبالش می گردم

با مهربانی و شیطنت نگاهم کرد و گفت صبح پیدایش کردم، اینجاست، بیا برش دار!

چشم هایش را بست، عطر موهایش را

به اتاق پاشید و یک نرگس کوچک روی لبهایش کاشت!

چشمهایم از شیطنت برق زد وقتی دیدم همه جای

صورتش پر است از بوسه...

با لبخند گفت باااااز چکار می کنی؟

گفتم خب دنبال همان دیشبی می گردم

مجبورم همه را بچشم تا همان پیدا شود!

او که خندید

دنیا خندید

عشق خندید

خدا هم خندید و من...

مثل باران یک ریز بوسیدمش!


"حامد نیازی"

باران

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سخت نیست

سخت نیست

اصلا سخت نیست از روی شانه ام

تاب بخوری روی دستم

توی چشمهایم زل بزنی و

بگویی حواست هست امروز جمعه است؟!

سخت نیست

بگویم مگر حواس گذاشته ای؟

سخت نیست چنان ببوسمت

که جمعه در تقویم از خجالت سرخ شود گونه اش!

سخت نیست...

جمعه ها صدایت کنم و بگویم من رفتم!

بگویی کجا؟

بگویم قربان عطر تنت!!

سخت نیست من و تو این طور جان جمعه را بگیریم؛

قبل از اینکه بفهمد غصه را چطور توی دلهایمان جا کند!

سخت نیست

فقط دستت را به من بده!

راستی...

من رفتم!

معشوقه تمام نشدنی من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نخ نامرئی

خوب یادم میاد بهترین جمله ای که در مورد این دنیا خوندم این بود که تمامی کائنات در روی کره زمین به هم دیگه وصل هستند مثل نخی نامریی که اینا رو بهم متصل کرده و شدای یکی باعث شادی همه میشه و برعکس ناراحتی و دلخوری کسی باعث نارحتی همه میشه  

این جمله به حرف خیلی زیباست ولی واقعا میتونیم در طول روز بشماریم که چند نفر رو شاد کردیم یا اصلا بهتره بگم چند نفر رو ناراحت نکردیم واقعا کاره سختیه هر لحظه به این موضوع فکر کنی ولی مثل همه کارهای سخت یه راححل بیشتر نداره اونم عشق هستش  

عشق میتونه تمامی سختی های دنیا رو برداره و دقیقا مثل دو بالی میشه که آدم رو از روی زمین میکنه و به آسمونها میره بلندتر و بالاتر از همه  

کسی که عاشق هست نمیتونه باعث ناراحتی کسی بشه  و عشق در وجودش یه هاله ای از زیبایی ها درست میکنه مثل یه هاله نور که باعث شادی همه میشه  

کسی که عاشق هست تمام شادی و غمش در معشوقه اش معنی میشه بدون اینکه به چیزه دیگه ای فکر کنه و اهمیت بده  اصلا به چشمش نمیاد  

شادی معشوقش شادی اون و غمش غم اون میشه دنیاش میشه هم قد یک فرشته ، یه فرشته ای که زمینی شده  

و امروز روز خوبی هست برای من چون  

معشوقه ام رو شاد دیدم ؟ چون شاهد اینم هر روز معشوقم به آرزوهاش نزدیک و نزدیکتر میشه و احساس میکنم این شادی من میتونه دنیا رو شاد کنه  

میتونه معشوقه ام رو شاد کنه چون اون هم  به یه قسمتی از این نخ نامرئی وصل شده