چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته
چهل سالگی

چهل سالگی

دلنوشته

پنهان

چند پنهان بکنم 

افسانه هجران از تو ؟

حال من بر همه پیداست 

چه پنهان از تو ؟

دلتنگی یعنی

دلتنگی ، یعنی وقت و بی وقت سر به این کلبه زدن 

دلتنگی یعنی چشم و بستن و خاطرات رو مرور کردن 

دلتنگی یعنی فکر کردن به تمام روزهایی که کنار هم بودیم 

دلتنگی یعنی نگاه کردن به عکس هایت که مال خودم هستند 

دلتنگی یعنی لبخند زدن به رویاهایی که نقش آفرینش همیشه تو هستی 

دلتنگی یعنی غوطه ور شدن در طعم لبهایت 

دلتنگی یعنی شب بیداری 

دلتنگی یعنی مستی گاه و ناگاه 

دلتنگی یعنی دود سیگار و تنهایی 

دلتنگی یعنی تو 

یعنی عشق 

یعنی خواستن بی پایان 

دلم تنگته .....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.